وانيا جون ماوانيا جون ما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

وانیا کوچولوی مامانی

روزی که شما نازدونه ،تو دل مامانی اومدی

1392/10/27 14:38
نویسنده : مامانی
79 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلمقلبقلب

بله روز 1391.11.13 بود که فهمیدم خدای مهربون یه فرشته نازو تو دلم گذاشته تا جون دارم مواظبش باشم .دل تو دلم نبود باور نمیشد تا اینکه شنبه صبح رفتم آزمایش دادم .از آزمایشگاه که اومدم بیرون نتونستم خودمو نگه دارم به خاله جون بهناز زنگ زدم و کلی سر به سرش گذاشتم باور نمیکرد.عصر که رفتم جوابو گرفتم متوجه شدم باردارم و خبرشو به خاله جون دادم.عزیزم به بابایی نگفته بودم چون میخواستم سوپرایزش کنم.رفتم یه فروشگاه سیسمونی و واسه شما نی نی خوشمل یه لباس خریدم و اومدم خونه وبه بابایی نشون دادم.عزیز دلم بابایی خیلی خوشحال شد و بعدش مامانی (مامان خودم) زنگ زد و کلی واسه اومدن شما خوشحال بود و کلی تلفن های دیگه.نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت اصلا باورم نمیشه یعنی من دارم مامان میشم و علی بابا 

عزیزم خوش اومدی پیش ما. خدای مهربون صدهزار مرتبه شکرت

 

تاریخ این مطلب :1391/11/16 بوده 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)