دلم گرفته...
سلام عزیز دلم خوبی گلم؟تو دل مامانی خوش میگذره عزیزم؟دلم واست یه ذره شده
دختر نازم 3 روز پیش مامانی (مامان خودم ) با دوستاش اومدن بندر پیش ما،به من تو با وجود مهمونهای خوبمون خیلی خوش میگذره ولی امروز رفتن قشم و اینکه بابایی هم رفت ماموریت اهواز ،از الان دلم واسه بابایی یه ذره شدهآخه عزیزم تا آخر مرداد بابایی رو نمی بینیم،این دوری خیلی اذیتم میکنه اصلا دوست ندارم این همه از بابایی دور باشم،امروز وقتی داشت میرفت بغض گلومو گرفته بود خیلی خودمو کنترل کردم که گریه نکنم .انشالله خدا خودش مواظبش باشه و به سلامتی همه ماموریتهاشو بره و برگرده .قراره ما هم شنبه با مامانی بریم بجنورد و تا وقتی که شما بدنیا بیایی اونجا باشیم.مطمئنم اونجا بهمون خوش میگذره.دخترم امروز رفتم دکتر صدای قلب نازتو شنیدم تو دلم همش قربون صدقت میرفتم.دختر نازم خیلی خسته ام فعلا میرم بعدا میام واست می نویسم
از همین جا روی ماهتو می بوسم
تاریخ این مطلب 1392/04/04 بوده